هانیا عاشق دالی بازی شده
هانیا جان با افتخار به چشمای پر از ستاره ات سلام می کنم دیشب از بس خسته بودم نتونستم واست بنویسم. الان که هنوز از خواب بیدار نشدی گفتم بشینم و کارم رو انجام بدم. دیروز روز خوبی بود. کم حادثه و زیبا و کمی سرد. پریشب که دوباره ساعت 3 خوابیده بودی و این باعث شده بود تا ساعت 12 ظهر خواب باشی و به من هم اجازه بدی به کارای عقب افتاده ام برسم. بابایی که از بیرون اومد شما هم کم کم بیدار شدی و روز کاری ما شروع شد. حالا کی با هانیا خانم سر و کله بزنه. ماشاالله چشما اندازه یه دکمه باز شده بود و مگه بعد از دو سه ساعت بازی کردن خسته می شد. به هر حال یکی از بازی های مورد علاقه ات شده دالی بازی با مامان. وقتی این کار رو انجام می دیم چنان ریسه ای می ری که...
نویسنده :
آرزو
10:57